English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8980 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thing U لباس موجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to dress [put on your clothes or particular clothes] U لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
motley U مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out U پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket U لباس نجات لباس چوب پنبهای
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms U لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
stocked U موجود
disposal U موجود
bound U موجود
going U موجود
lives U موجود
life U موجود
existent U موجود
extant U موجود
to the fore U موجود
existing U موجود
on hand U موجود
entities U موجود
entity U موجود
available U موجود
inesse U موجود
in store U موجود
handy U موجود
handiest U موجود
handier U موجود
stock U موجود
presenting U موجود اماده
available balance U مانده موجود
presented U موجود اماده
present U موجود اماده
available goods U کالاهای موجود
to be there U موجود بودن
real U واقعی موجود
wight U موجود زنده
status quo U وضع موجود
presents U موجود اماده
existing circumstances U شرایط موجود
effective strength U استعدادرزمی موجود
inexistent U غیر موجود
spot goods U کالاهای موجود
fleet in being U ناوگان موجود
to have in stock U موجود داشتن
availability U موجود بودن
records available U اطلاعات موجود
ready money U پول موجود
gremlins U موجود وهمی
biotype U موجود همزیست
gremlin U موجود وهمی
polyembryony U موجود چند جنینی
on hand U وسایل موجود درانبار
biogenic U موجد موجود زنده
uric U موجود در ادرار پیشابی
back order U اماد غیر موجود
available supply rate U نواخت اماد موجود
microorganisms U موجود ذره بینی
microorganism U موجود ذره بینی
preexistent U ازلیت موجود از قبل
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
nonentities U چیز غیر موجود
built in U موجود در داخل چیزی
clara U هدف موجود نیست
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
supermen U موجود مافوق انسان
all available U تمام توپخانه موجود
superman U موجود مافوق انسان
being U موجود زنده شخصیت
stock accounting U حساب کالاهای موجود
hemophile U موجود خون دوست
virtual U موجود بالقوه تقدیری
nonentity U چیز غیر موجود
extant U نسخهء موجود و باقی
anaerobe U موجود غیر هوازی
frees U موجود در دیسک یا حافظه
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
undertone U ته صدا موجود در زمینه
undertones U ته صدا موجود در زمینه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
organism U ترکیب موجود زنده
free U موجود در دیسک یا حافظه
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
organisms U ترکیب موجود زنده
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
solute U جسم حل شده موجود در محلول
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
banshee U موجود وهمی بشکل روح
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
humus U موار الی موجود در خاک
banshees U موجود وهمی بشکل روح
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
spellcheck U بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
set up U برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
geneva stop U کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
nightgowns U لباس شب
evining dress U لباس شب
costumes U لباس
dressings U لباس
costume U لباس
dressing U لباس
nightgown U لباس شب
bibandtucker U لباس
frou frou U خش خش لباس
rosettes U گل لباس
accouterments U لباس
clothing U لباس
Recent search history Forum search
2New Format
1Vintage style
1لباس معمولي وغيررسمي
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1همه باید که لباس کار خود را بر تن داشته باشن
1preppy
1pairing off
2سلام یه دیکشنری برای ترجمه همزمان چندین کلمه میخوام؟ لطفا راهنماییم کنید. اشکال گوگل ترنسلیت اینه که برای هر کلمه فقط یک معنی رو مینویسه.
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com